زن، یکی از دو جنس انسان. بررسی جایگاه زن در اسلام و نصوص دینی (قرآن و روایات) مجال وسیعی بسیار بیشتر از حوصلۀ این نوشتار میطلبد. در این مقاله ـ که در مقام نشان دادن جایگاه زن در نهج البلاغة است ـ تنها به اختصار میتوان گفت که زن، اگرچه در دوران جاهلیت از برخی حقوق برخوردار بودهاست، مثلاً میتوانسته مستقلاً به فعالیتهای اقتصادی بپردازد؛ چنانکه در شرح حال خدیجه، گفته شده که او مال فراوانی را به تجارت اختصاص داد و چون از امانتداری و درستکاری حضرت محمد (ص) مطلع شد، از او خواست تا برای وی کار کند و بیش از دیگران مزد بگیرد (ابناسحاق، ص۸۱ ـ ۸۲؛ ابنهشام، ج۱، ص۱۹۹؛ ابنسعد، ج ۸، ص ۱۶)، با این همه اسلام بر کرامت وی تأکید ورزیده، حقوق قابل توجهی، بیش از آنچه در دورۀ جاهلیت داشت و بیش از آنچه در بسیاری از ملل متمدن صدر اسلام برای او در نظر گرفته بودند به او دادهاست (برای نمونه نک: بقره: 223، 237، نساء: 11، 229) و قائل است که در عالم معنی و تقرب به خداوند متعال، زن نیز مانند مرد میتواند به عالیترین درجات آن دست پیدا نماید و زنانگی زن، مانعی برای نیل وی به بالاترین مدارج کمال نیست؛ چنانکه قرآن بارها از مقامات معنوی حضرت مریم (ع) و نیز از کرامتهای وی ـ که موجب شگفتی برخی از پیامبران معاصر وی میشد ـ سخن گفتهاست (نک: آلعمران: 37، 42، مریم: 42). به گفتۀ قرآن هر یک از مرد و زن، عمل صالحی بهجا آورد، خداوند به او حیات طیبه و پاداش نیکو خواهد بخشید، عمل نیک او را ضایع نمیسازد و او را اهل بهشت قرار میدهد (آلعمران: 195، نساء: 124، نحل: 97). نهج البلاغة نیز بهعنوان یکی از متون دینی، حاوی برخی آموزهها دربارۀ زنان است (نک: ادامۀ مقاله). در نهج البلاغة، 33 مرتبه از زن، به شکل مفرد (المرأة)، تثنیه (المرأتین) یا جمع (النساء) نام برده شدهاست. همۀ عباراتی که حاوی واژۀ زن (المرأة) یا زنان (النساء) هستند را میتوان در چهار گروه قرار داد.
الف: عباراتی که در معرفی زنان و بیان اوصاف آنهاست (نک: ادامۀ مقاله). از جمله کلمات امام در توصیف زنان آن است که زن به تمامی شر است به این معنی که همه چیز زن اعم از احوال و صفاتش بد است و بدتر چیزی که در اوست، آن است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او (کلمۀ قصار 230؛ فیض الاسلام، ص1192 ـ 1193). در جای دیگر امام از زنان (النساء) نام برده و آنها را کسانی دانسته که همّ آنها زینت زندگانی دنیا و فساد در آن است (خطبۀ 152). نیز زن را به عقرب تشبیه کرده که البته گزش وی ـ که به نظر برخی از شارحان نهج البلاغة به معنای آمیزش با اوست ـ شیرین است (کلمۀ قصار 58؛ فیض الاسلام، ص1114). شاید یکی از جنجالیترین بخشهای نهج البلاغة که امام علی (ع) به زنان پرداخته است، آنجا باشد که امام، زنان را انسانهایی با ایمانهای ناقص، حظوظ و بهرههای ناقص ونیز عقلهای ناقص خوانده است با این استدلال که در ایام حیض، نمیتوانند نماز بخوانند و روزه بگیرند، به هنگام ارث بردن، سهم هر زن، به اندازۀ نصف سهم هر مرد است و ارزش شهادت دو زن، مانند شهادت یک مرد است (خطبۀ 79). امام علی (ع) در یکی از نامههای خویش نیز بر این ضعفهای چندگانۀ زنان تأکید نموده و از آنها به «ضعیفات القوی و الانفس و العقول» یاد کرده است (نامۀ 14). امام (ع) در نامۀ دیگری تأکید میکند که اندیشۀ زنان ناتوان و عزم و تصمیمشان سُست است (نامۀ 31).
ب: بخش دیگر از کلمات امام علی (ع) دربارۀ نحوۀ تعامل با زنان (غالباً همسران) است (ادامۀ مقاله). امام در یکی از نامههای خویش، خطاب به سربازانش میخواهد که در طول جنگ، حتی الامکان از زنان دوری گزینند (ذیل کلمۀ قصار 252)، به این معنی که از یاد کردن آنها و دل بستن به ایشان خودداری کنید (فیض الاسلام، ص1209 ـ 1210). نیز در خطبهای از لشکریانش خواسته که زنان را با آزار دادن نینگیزند و تحریک نکنند، حتی اگر به بزرگان آنها ناسزا گویند و میفرماید که ما در زمان رسول خدا (ص) مأمور شدیم که از ایشان دست بداریم در حالی که مشرک بودند (نامۀ 14). امام علی (ع) همچنان در نامۀ مشهورش به فرزندش، امام حسن (ع) به آن حضرت وصیت میکند که از مشورت کردن با زنها در کارها پرهیز کند زیرا اندیشۀ آنها ناتوان و عزم و تصمیمشان سُست است (نامۀ 31). در نهی مشورت با زنان، آن حضرت از روزگاری خبر میدهد که فساد و نادرستی فراوان میشوند و یکی از مؤلفههای فساد در آن روزگار را مشورت حاکمان با زنان (مشورة النساء) و در برخی دیگر از نسخههای نهج البلاغة، مشورت حاکمان با کنیزان (مشورة الإماء) میداند (کلمات قصار 98؛ ابن میثم، ج5، ص291). دربارۀ نحوۀ تعامل با زنان، امام علی (ع) به فرزندش توصیه میکند که حتی الامکان نگذار آنها با افراد نامحرم حشرونشر کنند، چه نامحرم به خانۀ تو آید و چه زن یا زنها سرای تو به بیرون خانه روند و میافزاید که اگر توانستی کاری کنی که مردی را جز تو نشناسند، پس این کار را بکن (نامۀ 31). در همان نامه امام علی (ع) توصیهها و سفارشهای دیگری دربارۀ زنان دارد مانند اینکه نباید زنان را به کاری که فوق توان آنهاست وادار کرد؛ زیرا زن ریحانه (کنایه از طبیعت لطیف وی) است، در گرامی داشتن وی نباید از حدّ عبور کرد. نیز نباید به گونهای رفتار کرد که زن طمع کند تا دربارۀ دیگری یا دیگران شفاعت نماید. همچنین نباید در جایی که محلش نیست، غیرت ورزید مانند غیرت ورزیدن دربارۀ زنان صالح و پاکدامن و نسبت به آنها بدگمان شد؛ زیرا چنین رفتارهایی زن درست را نیز به نادرستی میکشاند (نک: نامۀ 31). در همین باب، در جایی که اصحاب امام (ع) با دیدن زن زیبایی به نگاه کردن به وی مشغول میشوند، خطاب به آنها میفرماید که اگر زنی را دیدید که زیبایی او شما را به شگفتی آورد، با همسرتان نزدیکی کنید؛ زیرا زنی که زیبایی وی شما را به شگفتی آورده است نیز مانند همسرتان است (کلمۀ قصار 412) به این معنی که همۀ زنان در لذت و خوشی رساندن یکساناند (فیض الاسلام، ص1283). در خطبۀ 79 نیز فرازهایی هست که حاکی از نوعی نگاه منفی به تمام زنان (اعمّ از خوب و بد) است. در این فرازها آمده که از زنهای بد (شرار النساء) باید حذر نمود و حتی از زنهای خوب (خیارهنّ) حذر نمود و حتی در گفتار و کردار پسندیده از آنها پیروی نکرد (خطبۀ 79). حتی آنجا که امام سپاه بصره را لشکریان زنی (جند المرأة) یعنی عایشه همسر پیامبر اسلام (ص) دانست (خطبۀ 13)، کلامش خالی از منقصتی برای زنان و خطاکار بودن کسی/کسانی که از زنان پیروی میکنند نیست.
ج: بخش دیگر از کلمات امام علی (ع) حاوی رهنمودهایی برای زنان است، هرچند به شکل صیغۀ امر و خطاب به زنان از آن حضرت صادر نشده است، مانند آنجا که امام (ع) زنان را از غیرت ورزیدن نهی کرده بلکه از آن به کفر تعبیر فرموده است (کلمات قصار 119)؛ زیرا به گفتۀ برخی از شارحان نهج البلاغة (برای نمونه نک: فیض الاسلام، ص1144) مستلزم حرام دانستن دو زن یا بیشتر برای یک مرد است که خدا آن را حلال نموده است. «حُسن التبعل» به معنای خوش رفتاری با شوهر و اطاعت از وی، از دیگر آموزههای امام علی (ع) در نهج البلاغة است (کلمات قصار 131). نیز امام علی (ع) بهترین ویژگیهای زنان (خیار خصال النساء) ـ که البته همین خصلتها از رذایل اخلاقی مردان بشمار میروند ـ را، متکبر بودن، ترسو بودن و خسیس و بخیل بودن میداند (کلمات قصار 226). در حکمت این کلام، امام علی (ع)، متکبر بودن را باعث آن دانسته که زن به کسی جز شوهرش سر فرونیاورد، ترسو بودن زن سبب میشود که دوری گزیند از هرچه موجب بدنامی و خشم شوهرش شود و بخیل بودن وی را دلیل آن دانسته که سبب حفظ مال خود و شوهرش میشود (فیض الاسلام، ص1191). دستورالعملهایی که در چهارچوب حکمت عملی و تدبیر منزل است. امام علی (ع) در جایی ـ خطاب به کسی که از او دربارۀ قریش پرسیده بود ـ فرمود که بنیمخزوم، ریحانۀ قریشاند؛ مردانشان را به دلیل خوشزبانی و زنانشان را به دلیل آراستگی دوست میداری (کلمۀ قصار 116؛ فیض الاسلام، ص1142). از این کلام میتوان استنباط کرد که آراستگی زن ـ لابد برای شوی خویش و آنجا که به حرامی نینجامد ـ از امور مورد قبول و تأیید آن حضرت بودهاست. نیز آن حضرت هنگام بازگشت از جنگ صفین و آمدن به کوفه ، به مردان قبیلۀ شبامیین (یکی از قبایل عرب) از جمله حرب بن شرحبیل شبامی دستور داد که زنان قبلیه را از گریه بر کشتگان خویش، باردارد (کلمۀ قصار 314)؛ زیرا گریه و زاری در چنین موقعی باعث ترس مردان و خودداری آنها از جنگ میشد (فیض الاسلام، ص1239 ـ 1240). صدا را به ناله و گریه بلند ننمودن، دستکم در شرایط جنگی و آنجا که حفظ روحیۀ سپاه از اهمیت برخوردار است را نیز میتوان به عنوان یکی از آموزههای آن حضرت عنوان نمود.
د: بخش چهارم شامل مواردی است که اگرچه اسم زن، به شکل مفرد (المرأة) یا جمع آن (النساء) در کلام امام علی (ع) بهکار رفتهاست، ولی حاوی هیچ آموزهی دربارۀ زنان نیست. به عنوان نمونه در برخی موارد از زن یا زنان برای تشبیه، نام برده شده است (برای نمونه نک: خطبۀ 70). از آن جمله آن حضرت در خطبۀ هفتادم نهج البلاغة، اهل عراق را به زن بارداری (المرأة الحامل) تشبیه نموده است که فرزندش را سقط کرده و شوهرش نیز مرده و بیوهگی او به طول انجامیده و اقوامش نیز میراثش را به یغما بردهاند. مقصود امام علی (ع) از این تشبیه آن بوده که اهل عراق، با وجود تحمل رنج و تعب فراوان در جنگ صفین، چیزی جز ناکامی و شکست نصیبشان نشد. نیز در جایی آن حضرت در بیوفایی لشکریان خویش فرموده که به خدا سوگند اگر جنگ سخت شود، از پسر ابوطالب جدا و پراکنده خواهید شد مانند جدا شدن زن (انفراج المرأة) از بچۀ در شکم خود (خطبۀ 96)، به این معنی که همانطور که برگشتن بچه به شکم مادر محال است، بعد از پراکندگی، جمع کردن شما ممکن نیست (فیض الاسلام، ص289). در موارد دیگر نیز یاد کردن از زنان حاوی مطلبی دربارۀ آنها نیست، مانند آنجا که در توصیف خداوند، آن حضرت، خداوند سبحان را ذاتی معرفی فرمود که پاک و منزّه است از فرزندآوری و نزدیکی با زنان (خطبۀ 228). نیز آنجا که امام علی (ع) خطاب به اهل بصره کرد و آنها را لشکریان زن (جند المرأة) یعنی عایشه همسر پیامبر اسلام (ص) دانست (خطبۀ 13).
آنچه احتمالاً خوانندگان نهج البلاغة را به تعجب و سؤال وامیدارد این است که چگونه در این کتاب، تا این مقدار تحقیرآمیز، منفی و سلبی به زنان نگریسته شده و آنان را موجوداتی دارای ایمان و عقل ناقص، سراسر شرّ و موجب فساد در دنیا میداند، که مشورت با ایشان به صلاح نیست، از نیکان آنها نیز باید بر حذر بود و باید حتی الامکان از خروج ایشان از خانه و تماس آنها با هر مردی جلوگیری کرد. این تعجب وقتی بیشتر میشود که ما در این عصر با این حقیقت مواجهیم که تواناییها و شایستگیهای زنان، در بسیاری از امور، بیش از مردان و یا دستکم در حد و اندازۀ ایشان است و اصولاً در بسیاری از عرصهها چون علم، سیاست، اقتصاد، رسانه و مانند آن، دنیای امروز به جنسیت افراد اهمیتی نمیدهد بلکه ملاک، توانایی و شایستگی افراد در بسامان کردن امور و انجام وظایف و مسؤولیتهای محوله است.
پاسخهای متعددی به این سؤال داده شده است. برخی اصلاً در مقام توجیه چنین کلماتی نبودهاند و قائل هستند که زنان دارای چنین صفاتی هستند و امام علی (ع) نیز به بیان حقیقت دراینباره پرداختهاست. برخی گفتهاند که امام علی (ع) تعابیری چون نواقصالعقول و نواقصالایمان را در خطبۀ پس از جنگ جمل فرموده و مراد وی، نه همۀ زنان، بلکه عایشه بودهاست؛ چنانکه ابن ابیالحدید، در شرح خود بر نهج البلاغة (ج6، ص214) گفته که و هذا الفصل کله رمز الی عائشة. برخی از عالمان معاصر نیز چنین کلماتی را ناظر به حال زنان آن مقطع از تاریخ دانستهاند که از تحصیل و بسیاری از فعالیتها محروم بودهاند و ظلم و ستم به زنان را عامل ناقصالعقل بار آمدن آنها در جوامع بشری دانستهاند، بنابراین روایات مزبور را ناظر به شأن حقیقی زنان و از جمله زنان روزگار ما نمیدانند (ر.ک: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای. بیانات ـ نهج البلاغة ـ خطبه). پاسخ دیگر آن است که چنین روایاتی ضعیفالسند هستند و راویان آنها عمدتاً ضعیف و غیرثقه، کذّاب، عامی، غالی و مجهول الحالاند. تعدادی از این روایات نیز مُرسلاند و روایات مرسل قابل استناد نیستند؛ زیرا راوی آن را از امام (ع) نشنیدهاست بهویژه که این روایات در تناقض با روایات فراوانیاند که وجود دختران در خانه را باعث برکت خانه و نزول فرشتگان به آن میدانند (برای نمونه نک: نوری، ج10، ص116)، نیز روایاتی که علاقهمندی به زنان (حب النساء) را از اخلاق پیامبران (ع) دانستهاند (برای نمونه نک: کلینی، ج5، ص320؛ ابنبابویه، ج4، ص384). همچنین در بسیاری از روایات، امامان شیعه (ع) از برخی زنان مانند زینب بنت علی (ع) و فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع) نام برده و آنها را از مصادیق اولیای الهی و برخوردار از مقامات والای معنوی دانستهاند که با ناقص الایمان بودن، ناقص العقل بودن و شر بودن آنها، در تعارض آشکار است (نک: ابنقولویه، ص536؛ مجلسی، ج18، ص316، ج45، ص164؛ آشتیانی، ص627، پانوشت1).
منابع:
قرآن کریم
آشتیانی، جلالالدین، شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم، تهران، 1370ش؛
ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1378/ 1959؛
ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، [بی جا]، ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸، چاپ افست قم، ۱۳۶۸ش؛
ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت: دار صادر، [بیتا.]؛
ابنبابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1404؛
ابنقولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، به کوشش جواد قیومی، [بیجا]، 1417؛
ابنمیثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغة، قم، 1362ش؛
ابنهشام، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی تا.]؛
فیض الاسلام اصفهانی، علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغة، تهران، موسسه چاپ و نشر تاليفات فيض الاسلام، 1379ش؛
کلینی، جعفر بن محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1367 ش؛
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار، بیروت، 1403؛
نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، بیروت، 1408/1988؛
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای.
/شهرام صحرائی/