نامه سرگشاده به حجت الاسلام آقای سید ابوالحسن نواب ریاست سابق دانشگاه ادیان و مذاهب قم

نامه‌ی سرگشاده به حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید ابوالحسن نوّاب رئیس سابق دانشگاه ادیان و مذاهب

بســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم الله الرحمن الرحیم
پس از حمد احدی و صلوات احمدی و با عرض سلام و ادای احترام به محضر حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید ابوالحسن نوّاب دام عزّه
جناب آقای نواب، مطمئن هستم یکی از برگ‌های زرّین زندگی سرکار عالی و شاید درخشان‌ترین آن، تأسیس دانشگاه ادیان و مذاهب بوده است؛ دانشگاهی که از روز اوّل بر مبنای تحقیقات علمی و آکادمیک و دوری از تعصّب‌ها و پیش‌داوری‌ها، برای پی بردن به حقیقت هر دین و مذهب بنیان نهاده شد. ثمرات این شجره‌ی مبارکه که به دست شریف شما غرص گردید لاتعدّ و لاتحصاست که برخی از آن عبارت است از آشنایی طلاب علوم دینی به‌طور جدی و علمی با ادیان زنده‌ی جهان و ارتباط و تعامل سازنده با ارباب این ادیان و آمدوشدها و حشرونشرهایی که به همدلی و شناخت طرفین از یکدیگر انجامید نیز معرفی شیعه به بسیاری از محافل علمی و دینی دنیا به رغم تلاش‌های مخالفان و منکران مذهب حقه‌ی جعفریه و مانند آن. ﴿ألَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ * تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ﴾ (ابراهیم: 24 – 25) آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه‏‌اش استوار و شاخه‏‌اش در آسمان است * ميوه‏‌اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‏‌دهد و خدا مثل‌ها را براى مردم مى‏ زند شايد كه آنان پند گيرند.
آنچه که از روز اول از مؤلفه‌ها و اصول طریقه‌ی مرضیه ریاست و مدیریت این دانشگاه بوده است، حفظ احترام تام و تمام به همه‌ی ادیان و مذاهب و رعایت ادب در گفتار و رفتار با همه‌ی ارباب ملل و نحل و بزرگان هر کیش و آیین و رؤسای هر مذهب و طریقت بوده است؛ همان‌گونه که سیره‌ی ائمه‌ی اطهار صلوات الله علیهم أجمعین در برخورد با مخالفان و منکران و حتی دهری‌ها بوده است. متأسفانه در روزهای اخیر کتابی به دستم رسید که نه تنها ضعف علمی و بی‌دقتی‌های بسیار و شلختگی‌های مؤلف، خواننده را به این نتیجه می‌رساند که سطح علمی انتشارات وزین دانشگاه ادیان و مذاهب به طور محسوسی تنزّل یافته و افت کرده که اجازه‌ی چاپ چنین کتاب مغلوط و ناقصی را داده است، بلکه محتوای آن شامل رکیک‌ترین نسبت‌ها به برخی از اقطاب سلسله‌ی نعمت‌اللهیه‌ی سلطان‌علیشاهی (گنابادیه) بوده است. تفصیل آنچه ذکر شد آن است که در کتاب «سلاسل صوفیه: از آغاز تا کنون» نوشته‌ی رحمن بوالحسنی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1402 ش، به ملا علی بیدختی ملقب به نورعلیشاه ثانی رحمه الله اهانت کرده و اموری به آن جناب نسبت داده که از نقل آن معذورم.
فی الجمله باید دانست که نورعلیشاه از عالمان امامی بوده که در ۱۲۸۴ق در بیدخت متولد شد، ادبیات، منطق، فقه، اصول، کلام، حکمت و طبّ را نزد پدرش سلطان‌علیشاه گنابادی و استادان دیگر آموخت و پس از سال‌ها سیاحت و گردش در ممالک اسلامی اعمّ از افغانستان، هندوستان، کشمیر، عربستان، عراق، سوریه، مصر، یمن و معاشرت با بزرگان ادیان، مذاهب و طریقت‌های عرفانی گوناگون و تحقیقات فراوان، در نهات، در ۱۳۰۷ ق به گناباد بازگشت و به پدرش سلطان‌علیشاه سر سپرد و نزد وی به سیروسلوک پرداخت تا آنکه در رمضان ۱۳۱۴، پدر او را جانشین خویش قرار داد. با وجود آنکه دوران قطبیّت نورعلیشاه ثانی، پر از حوادث ناگوار و آزار و اذیت‌های دشمنان و مخالفان بود، اما او از عالمان بسیار پرکار بود چنانکه یکی از آثار وی در تاریخ انبیاء و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) به نام قلزم که اخیراً در چهل مجلد به چاپ رسید، گویای پرکار بودن وی است. این حقیر شخصاً بخشی از آثار وی (نسخه‌ای خطی به نام سلطان فلک سعادت) را تصحیح کرده‌ام و هرچه از قلم آن مرد خدا صادر شده، دفاع از دین و لزوم اهتمام به شریعت در عین التزام به آداب طریقت و تأکید بر ایمان و عمل صالح و پرهیزکاری و ذکر فضائل امیرالمؤمنین و اولاد آن جناب (علیهم السلام) بوده است. آخر چه داعی دارید به یک عالم شیعه‌ی دوازده امامی که همه‌ی عمرش را به طاعت و عبادت و تألیف و تصنیف گذرانده، حمله کنید و او را متهم به امور خلاف عفت بنمایید، با علم به اینکه در ایران، چند هزاران تن درویش نعمت‌اللهی گنابادی زندگی می‌کنند و این کار سبب رنجش آنان می‌شود و اهانت به اقطاب و بزرگان ایشان است؟

حضرت حجت الاسلام جناب آقای نواب، سال‌هاست که گروهی بدون رعایت ادب و نزاکت و اخلاق و تقوی و احتیاط، به نشر دروغ‌ها و بهتان‌ها علیه مشایخ عرفان و طریقت اشتغال داشته‌اند و دارند و زمانه هم نشان داده است که آب در هاون می‌کوبند و با این قبیل کارها، در دل مریدان ایشان شک و ریبی به وجود نمی‌آید، ولی آخر دانشگاه ادیان و مذاهب چرا؟ این کارها در شأن اعضای هیأت علمی آن دانشگاه نبوده و نیست. این کارها کار برخی مؤسسات و انتشارات معلوم الحالی است که سالهاست کتاب‌هایی آکنده از توهین و مطالب غیرعلمی مبتذل و بی‌اساسی منتشر می‌کنند که هیچ فرد محقق و عالمی در تألیفات خویش ابداً به این آثار ارجاع نمی‌دهد و استناد نمی‌کند و نویسندگان آن نیز مشمول این آیه‌اند که ﴿ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾ (حج: 11) در دنيا و آخرت زيان ديده است، اين است همان زيان آشكار.
اینکه آیا این ضعف علمی و فتور اخلاقی مذکور، ناشی از عدم حضور حضرتعالی و به پایان رسیدن دوران ریاست شماست یا خیر؟ سؤالی است که بر این کمترین – که خود از دانش‌آموختگان آن دانشگاه هستم – معلوم نیست، ولی هرچه هست امیدوارم به اراده‌ی نافذ و مدیریت خردمندانه‌ی آن عالم فرزانه، جلوی چنین حرکت‌های تفرقه‌افکن و اهانت به بزرگان عالم فقر محمدی (صلی الله علیه و آله) و عرفان و درویشی که در زمان عمر خویش، با دستگیری از سالکان الی الله و تألیف و تصنیف و تدریس، مردمان را به سوی خدا و بندگی و عبودیت او عزّاسمه سوق می‌دادند و از مفاخر ایران و اسلام هستند، جلوگیری به عمل آید. والسلام علیکم و علینا و علی عباد الله الصالحین.
شهرام صحرائی – تهران – بنیاد دائرة المعارف اسلامی – آبان 1403 خورشیدی

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی